link: https://t.me/Khanevadeyeasemany
link: https://t.me/Khanevadeyeasemany
این روزای فوتبال و لیگ برترمون داغه داغه
صدر و قعر جدول مدام داره بین تیم ها دست گردون میشه
لبخند یه تیم و طرفداراش شاید چند دقیقه بیشتر دوام نیاره و جاشو به گریه بده
نمیخوام از شانسهای قهرمانی یا کاندیداهای سقوط حرف بزنم
نمیخوام از حال و روز این روزای لیگ بگم که منو یاد لیگ اول میندازه که تقریبا هیچ کسی شانسی برای پرسپولیس و قهرمانیش قائل نبود و همه استقلال رو قهرمان میدونستن ولی پرسپولیس قهرمان شد و این روزا هیچ کسی شانسی برای استقلال قائل نیست ولی ممکنه ...
کلا نمیخوام فوتبالی از جنس فوتبال صحبت کنم
این نوشته ی من از حال خوب فوتبالمونه
حال خوب نه به معنای حال عالی
ولی توی این ظلمات بی ادبی و بی فرهنگی که مدام توی فوتبال داشتیم، دیدن روزنه های نور معرفت و پاکی، دل هر آدمی رو خوش میکنه
وقتی میبینه یه بازیکن توی یه تیم پرطرفدار و پرحاشیه، نه تنها به حاشیه نمیره بلکه اونقدر سربه زیر و نجیبه و خودشو نمیگیره که حاضره با مترو بره سر تمرین و خیلی ساده بین مردم حضور پیدا کنه. در طول فصل از مصاحبه و دیده شدن طفره میره. وقتی توی بازی روش خطا میکنن و داور میخواد به بازیکن خاطی کارت بده، خودش به داور میگه ضربه ی محکمی نخورده تا بازیکن حریف جریمه نشه. اخلاقش هر فوتبال دوستی رو به خودش جذب میکنه و بازم خودش رو نمیبازه. همین بازیکن وقتی میبینه که اذان شده، کاری نداره که همه ی هم تیمی هاش غرق در سرور و شادی هستن از بردشون، بلکه دنبال یه نمازخونه میگرده تا نماز اول وقتشو از دست نده.
کاری به تیمش و شانس قهرمانیش ندارم؛ برای من این بازیکنان همیشه قهرمان و ماندگارند
علی مطهری: پاره کردن عکس امام خمینی(ره) و جشن و شادی مردم در شب عاشورا هیچ سندیتی ندارد و تمامی این موارد توطئهای است برای اینکه حصر دولتمردان ادامه داشته باشد!
این روزها، تقابل و تضاد فکری و بینشی رهبری با رئیس جمهور و رئیس تشخیص مصلحت نظام جلوه ی دیگری پیدا کرده و به اصطلاح هر دو طرف به کلیدواژه های طرف مقابل حمله می کنند.
اگر نسبت به خوبی ها و بدی های این مساله چشم پوشی کنیم؛ نکته ی مهمی که در این بین حائز اهمیت است، علت چنین موضع گیری هایی به خصوص از طرف رهبری است.
برخی بر رهبری ایراد می گیرند که این گونه مواضع و سخنان در شأن ولی فقیه نیست و باعث خدشه به جایگاه مهم رهبری است و ایشان نباید خود را در مقابل این افراد قرار دهد و با آنها یکی به دو کند.
اما نظر بنده کاملا مخالف این قضیه است.
رهبری برای مردم راهنما است و این راهنما وظایفی را دارد و همان طور که می دانیم در اسلام ما موظف به تکلیفیم، نه موظف به نتیجه.
رهبری لازم نیست که مردم را به مقصد برساند ولی وظیفه دارد که راه رسیدن به مقصد را نشان داده و مردم را نسبت به آن آگاه سازد.(1)
وقتی دو نفر روحانی مبارز و انقلابی و مسئول در سمت های مختلف نظام جمهوری اسلامی، که حداقل ادعای اجتهاد دارند، چه سهوا و چه عمدا، اسلام را به اشتباه برای مردم بیان کنند، وظیفه ی رهبری چیست؟
این اشتباهات وقتی از سوی مسئولینی که مردم آنها را انقلابی می دانند و حرف شان را حرف انقلاب قلمداد می کنند، بیان می شود و بارها بر آن تاکید می شود، دیگر حرف یک روحانی ساده ی مثلا منبری نیست؛ حرف حرف اسلام و انقلاب است.
اگر مردم اسلام و انقلاب قلابی را به جای اصل قبول کنند، دیگر هیچ ارزشی برای اصل انقلاب نمی ماند. چون انقلاب و اسلام اصلی ارزشمند است و نگهداری آن هزینه بر است؛ مثل طلا که ارزشمند است و حفاظت از آن هزینه و تلاش می خواهد. حال اگر مردم اشتباها فکر کنند که اسلام و انقلابی وجود دارد که هزینه بر نیست؛ خب طبیعی ست که اسلام بی هزینه و انقلاب راحت را ترجیح می دهند.
اسلام وقتی اشتباه شناخته شود، نتیجه اش حکمیت درست کردن برای علی علیه السلام است.
اسلام وقتی اشتباه شناخته شود، نتیجه اش تحمیل صلح به حسن علیه السلام است.
اسلام وقتی اشتباه شناخته شود، نتیجه اش مرتد دانستن حسین علیه السلام است.
برنامه ای که آقای روحانی و آیت الله هاشمی رفسنجانی در حال اجرایش هستند یا به خاطر اشتباه است، و یا چون خوب می دانند که تحریف اسلام و انقلاب چه نتیجه ای را خواهد داشت چنین می کنند، که ... .
در هر صورت چه دانسته و چه ندانسته، این انحراف باعث انحراف اسلام است و سبب از دست رفتن انقلاب اسلامی ست، پس ایستادن در مقابل چنین انحرافی نه تنها کسر شأن برای ولی فقیه و ضربه به جایگاه رهبری نیست بلکه عین انجام وظیفه است.
از همین جاست که می توان علت حمایت صریح و شفاف رهبری از آیات عظام جنتی و یزدی و مصباح را فهمید. اصل اسم بردن از ایشان برای جلوگیری از انحراف اسلام و انقلاب است. وقتی علی علیه السلام "أین عمار" می گوید یعنی فضا فضای غبار آلودی ست که باید عمارها روشنگری کنند و وقتی دیگر عماری وجود ندارد، خود علی علیه السلام مجبور به روشنگری می شود.
علاوه بر علت فوق، دلیل دیگر این گونه مواضع صریح رهبری اینست که باید توجه داشته باشیم که تاریخ و مردم آینده چه قضاوتی در مورد این زمان جمهوری اسلامی می کنند. مثلا اگر حسین علیه السلام در روز عاشورا در مقابل سپاه چند هزار نفری عمر سعد شروع به نصحیت و موعظه می کند، علاوه بر راهنمایی به سوی حق، می خواهد به تاریخ و آیندگان بفهماند که قصد من جنگ نبوده و نیست و قصد اصلاح امور را داشتم و الا چرا باید قول زمین و باغ و خانه ی بهتر را به عمر سعد بدهد؟ مگر از مرگ می ترسید؟ که اگر می ترسید می توانست مثل عبدالله بن عمر با یزید بیعت کند و زندگی راحتی داشته باشد. حسین علیه السلام در روز عاشورا نصحیت می کند تا کسی بعدا نگوید شاید سپاه روبرو حسین را نمی شناخته و از قصد او بی خبر بوده است.
پی نوشت:
(1) برخی بر این باورند که تقابل صریح رهبری با آقای روحانی و آیت الله هاشمی، نتیجه ی خوبی برای رهبری نخواهد داشت. این تکه از مطلبم جوابی بود بر کلام آنها که شاید فکر می کنند نتیجه مهم تر از وظیفه است. هر چند کلا این تقابل را به سود جامعه و رهبری می دانم و ان شاءالله باعث برگشتن آقای روحانی و آیت الله هاشمی از اشتباهات شان.
از دیشب تا حالا در حال سوختنم
سوختنی از جنس حسد
حسدی برای دیدن لیاقت و دارایی و مقام دوستم
دوست؛ همان کسی که تازه پر کشیده
درد می کند؛
همه ی اعضا و جوارح روحم درد می کند
بغضی دارد خفه ام می کند
بغضی که بهش اجازه ی نالیدن و باریدن نمی دهم
نمی دانم چه کنم؛
گل گاوزبان دوایم است؟!
شاید همین فریادهایی را که نوشتم راحتم کند
دق نوشت:
- از وقتی خبر شهادتت را شنیدم، تازه حس کردم اینجا زندان است
- سکوتهایت را بیشتر از حرفهایت به یاد دارم؛ و چقدر به یاد ماندنی شدی
- هر چند خیلی کم با هم بودیم ولی مرا یاد کن، در قهقه ی مستانه ات و در مقام عند رب
- تو در دلت مدام مخاطبانت را حذف کردی تا به یک رسیدی؛ من در اینجا به فکر جذب مخاطبم
آیت الله هاشمی رفسنجانی:
صلاحیت شخصیتی را که اشبه به جدش امام خمینی است، قبول نمیکنید؛ شما
صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت
کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و
دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه
برای شما باشد و تریبونها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تریبونهای
نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را
داد؟
بله، این حرفها از کسی که قانون را قبول ندارد نه تنها بعید نیست بلکه باید گفت جز این انتظاری از ایشان نبود.
کسی که مشروعیت قانونی شورای نگهبان را قبول ندارد.
کسی که صریح قانون اساسی کشور را قبول ندارد.
کسی که حتی نمی داند قانونی که به خود این فرد اختیاراتی را داده، همان قانون اختیاراتی را به شورای نگهبان داده.
کسی که نمی داند کسی که خود این فرد را رئیس مجمع کرده، همان شخصیت باید فقهای شورای نگهبان را انتخاب کند.
جناب آیت الله
هر چند می دانم قانون را قبول ندارید و خودتان را قانون می دانید ولی چند سوال می کنم تا آنهایی که هنوز باور ندارند، از طریق این سوالات بفهمند که شما در چه افکار کثیفی به سر می برید.
1. شما چه حقی دارید که درباره ی صلاحیت شورای نگهبان صحبت کنید؟؟؟؟؟
2. آیا خانواده ی امام راحل در اولویت هستند یا پایبندی به قانون؟؟؟؟؟ اگر نمی دانید شما را به فرمایشات حضرت امام در مورد قانون شکنی یکی از نوه هایشان ارجاع می دهم.
3. فرمایشات رهبری در مورد تحریف حضرت امام خطاب به چه کسانی بود؟؟؟؟؟ نکند فکر کرده اید شما از این قاعده مستثنی هستید؟؟؟؟؟
4. دقیقا بفرمایید از دیدگاه شما رهبری در این کشور چه نقشی را دارند؟؟؟؟؟ نکند توقع دارید رهبر جامعه باید بلندگوی فرمایشات حضرتعالی باشد؟؟؟؟؟
5. آیا فراموش کرده اید که حضرت امام همه را در برابر قانون مساوی می دانستند؟؟؟؟؟ علت عدم احراز صلاحیت نوه ی حضرت امام، فقهای شورای نگهبان بوده اند یا عدم شرکت ایشان در امتحان شورای نگهبان؟؟؟؟؟؟
امروز رئیس جمهور محترم در جمع استانداران صحبت کردند، در این متن به نقد برخی از سخنان ایشان پرداخته ام.
دکتر روحانی: دستاورد اصلی مذاکرات لغو تحریم ها بود و در برابر آن مسائل جزئی مثل تعداد سانتریفیوژ ها و غیره چندان اهمیتی ندارد. این مسایل چندان مهم نیستند.
آقای رئیس جمهور، بهای لغو تحریم فقط چند سانتریفیوژ بود؟؟؟
آقای رئیس جمهور، پس آن اورانیوم های غنی شده و توقف غنی سازی اورانیوم و ... برای چه بود؟؟؟
آقای رئیس جمهور، این تحریم های جدید پس چیست؟؟؟ شما مردم را چقدر ساده لوح فرض کرده اید؟؟؟
آقای رئیس جمهور، مگر رهبری نفرمودند که بهای لغو تحریم ها سنگین بوده؟؟؟
دکتر روحانی: باید مر قانون باشد نه مر سلیقه.
آقای
رئیس جمهور، مر قانون عملکرد هر نهادی به وظیفه ی قانونی اش است. شورای
نگهبان به وظیفه اش عمل کرد؛ شما بفرمایید جایگاه شما در رد یا تایید
نامزدها کجاست؟؟؟
آقای رئیس جمهور، مر سلیقه، عملکرد شورای نگهبان است که
بر اساس اطلاعات محرمانه و غیر محرمانه ی افراد، آنها را تایید یا رد می
کند یا عملکرد شما که گفتید این رد صلاحیت ها خوشحال کننده نیست؟؟؟
آقای
رئیس جمهور، این گفته ی شما اگر تهمت به شورای نگهبان نباشد ( که به نظر
من تهمت به شورای نگهبان است )؛ حداقل ایجاد تنش برای یک نهاد مهم جمهوری
اسلامی است. آیا این کار درست است؟؟؟
دکتر روحانی: در قانون اساسی آمده که یهودی ها باید نماینده داشته باشند یا چقدر زرتشتی داریم، یا چقدر آشوری و ارمنی داریم، اگر جناحی در این کشور جمعیتش 7 یا 10 میلیون جمعیت دارد آنها هم باید نماینده داشته باشند،اسم مجلس خانه ملت است نه خانه یک جناح.
آقای
رئیس جمهور، شما حقوقدان و مجری قانون در این کشور هستید. آیا وظیفه ی
شورای نگهبان نگاه به تعداد جمعیت یک جناح است یا احراز صلاحیت نامزدهای
انتخابات بر اساس ملاکهای قانونی؟؟؟
آقای رئیس جمهور، اگر حزبی برای رابطه با اسرائیل به وجود آمد و طرفدارانش 7 میلیون بودند، باید به این حزب اجازه ی کار داد؟؟؟
آقای رئیس جمهور، تا چه زمانی باید شاهد خلط سلائق شخصی شما و قانون باشیم؟؟؟ درست است که شما قانون شناس هستید ولی قانون که نیستید.
دکتر روحانی: احراز واقعی از آن ملت ایران است، این ملت بزرگ است که پای صندوق می آید، اون که بهتر و اصلح است را بر می گزیند.
آقای
روحانی، این حرف شما به نظر می آید بودن رد یا تایید صلاحیت را بی فایده
می داند. آقای رئیس جمهور، آیا شما در جایگاهی هستید که از لحاظ قانونی
چنین حرفی را بزنید؟؟؟
آقای روحانی، این سخن شما چطور با رفتار شما در
مورد سران فتنه می سازد؟؟؟ شما چندین مرتبه قول داده اید که برای آزادی
کسانی که رای ملت را قبول نکردند و الان در حصر خانگی هستند، رایزنی هایی
انجام دهید. آیا موارد انتخابات ( زمانی که رای ملت باب میل شماست تا زمانی
که رای ملت باب میل شما نیست ) با هم متفاوت است؟؟؟
آقای روحانی، طبق این گفته ی شما، انتخاب بنی صدر هم به عنوان رئیس جمهور از سوی مردم کاملا صحیح بوده است. این سخن شما سنجیده است؟؟؟
و
در آخر، جناب رئیس جمهور، امروز در جمع استانداران سخنرانی فرمودید؛ لطف
کنید و از طرف ما به استاندار استان ما (فارس) بفرمایید "عظمت شهدا را
دیدید".
جناب رئیس جمهور، نه شما و نه مسئولین منتصب شما به ایمان
این ملت ایمان ندارید. ای کاش به جای شاخ و شانه کشیدن برای شورای نگهبان،
کمی جسورانه به تحریم امروز آمریکا پاسخ می دادید تا بفهمیم برای ملت
خودمان ارزش قائلیم.
عزیزی گفت "موضع گیری رئیس جمهور درباره ی رد صلاحیت ها به خاطر وظیفه ی ایشان نسبت به حق مردم است."
ای کاش حق ملت را از آمریکا و عربستان هم می گرفتید.
گمنام نوشت:
امروز از قم و از تلویزیون بهشت را دیدم؛ حال و هوای استانم بهشتی ست.
رئیس جمهور محترم امروز فرمودند:
اطلاعات اولیهای که در این رابطه به من دادهاند خیلی خوشحالکننده نبوده است.
از شورای نگهبان درخواست میکنم به این مسئله رسیدگی کند و اگر موردی قابل رسیدگی است که معتقدم این موارد زیاد هم هست، رسیدگی کند؛ من هم به عنوان رئیسجمهور از همه اختیاراتم استفاده میکنم.
امیدوارم
شورای نگهبان که مانند رئیسجمهور پاسدار قانون اساسی است در رسالت سنگینی
که بر دوش دارد، این موضوع را به گونهای حل و فصل کند تا همانطور که
مقام معظم رهبری بر یک انتخابات پرشور تاکید کردند و حتی گفتند که آنهایی
هم که با نظام میانه خوبی ندارند به پای صندوقهای رای بیایند، شورای نگهبان این دغدغه را حل کند و نگذارد دلواپسی ایجاد شود.
اما چند نکته:
- جناب آقای رئیس جمهور، چه چیزی باعث عدم خوشحالی شما شده است؟
-
جناب آقای رئیس جمهور، شما چه اختیاراتی در این زمینه دارید که از همه ی
اختیاراتتان استفاده می کنید؟ شما حقوق دان هستید، شما رئیس قوه ی مجریه ی
این مملکت هستید یعنی باید قوانین را اجرا کنید؛ حال بفرمایید قانون چه
اختیاری به شما در زمینه ی تایید یا رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی داده؟
- جناب آقای رئیس جمهور، این دغدغه که شما را دلواپس کرده، عدم حضور مردم در انتخابات است یا عدم وجود افرادی همچون محسن و فاطمه هاشمی؟!
- جناب آقای رئیس جمهور، از سخنانتان عدم پاسداری از قانون اساسی می بارد؛ لطف کنید بگذارید پاسدارن قانون اساسی به کارشان برسند.
بی ربط نوشت:
- مدل فرمایشات جناب رئیس جمهور عرض می کنم: " تا اسم انتخابات پیش می آید برخی که ترسو هستند، می لرزند و می گویند می ترسیم سلامت انتخابات حفظ نشود؛ به جهنم که می ترسید بروید زیر پتو."